پیامبران آمدند تا ما خدا را بیابیم

ساخت وبلاگ

متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.
توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد
با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.

دریافت

بسم الله الرّحمن الرّحیم

 «لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنینَ إِذْ بَعَثَ فیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی‏ ضَلالٍ مُبینٍ»(آل عمران/164)

خداوند بر مؤمنان نعمت بزرگى بخشید هنگامیکه در میان آنها، پیامبرى از خودشان برانگیخت؛ که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد؛ هر چند پیش از آن، در گمراهى آشکارى بودند.

 نبوت، ‌مسیر عبور ازتنهایی بشر است و معنای زندگی با خدا را به بشریت ارزانی میکند.

  پیامبران راه رجوع به خدا را در مقابل ما میگشایند و عملا ما را به اندیشه و اخلاقی دعوت میکنند که شرط رجوع به حضرت حق است. هر کس با عمق بیشتری در توحید، به عنوان یک سلوک فکری و در اخلاق، به عنوان یک سلوک عملی مستقر شود،‌ اُنس او با حضرت حق در همه‌ی عوالم و مظاهر بیشتر میگردد.

  نگاهی که خدا را در حدّ مفهوم و در چارچوب یک معنا نگه میدارد، مانع نگاه به خدا است در آن صورت انبیاء را به عنوان مذکِّر نمییابیم، اینجا است که بحث نگاه شاعرانه به میان میآید بدون آنکه بخواهیم پیامبری را شاعری بنامیم به آن معنا که «وَ الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الْغاوُون‏». (شعراء/224).

 3ـ‌ پیامبران نیامدند تا خدا را ثابت کنند؛ آمدند تا ما خدا را بیابیم به همان معنای «إنّا لِلّه و إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» تا نه بت‌پرست باشیم و نه از حضور خداوند در جای‌جای عالم غافل بمانیم، وقتی فرمودند: «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏ فَادْعُوهُ بِها وَ ذَرُوا الَّذینَ یُلْحِدُونَ فی‏ أَسْمائِهِ سَیُجْزَوْنَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ»(180اعراف) خدا را به آن اسماء بخوانید! و کسانى را که در اسماء خدا به انحراف میروند، رها سازید! آنها به زودى جزاى اعمالى را که انجام میدادند، میبینند.

 4ـ‌ پیامبران دلبستگیهای ما را تصحیح میکنند و در این رابطه طرح موضوعاتی تحت عنوان «حرام» و «حلال» و «واجب» و «مستحب» و «حق و باطل» در مقابل بشر قرار گرفته‌ است.

 5 ـ اگر صادقانه با پیامبران برخورد کنیم، ‌حداقل نتیجه‌ی آن،‌ نجات از کج‌ فهمی بشرِ به خود واگذاشته است.

 6 ـ گویا آهنگهای سخن الهی که از طریق انبیاء ‌به ما رسیده،‌ مثل طبیعتِ بیکران که برای ما ساخته شده و ما حضور قادر متعال را در آن مییابیم و از زندگی لذتی روحانی میبریم، سخنان وحی نیز چنین‌اند و انسان را در مقابل شکوه وَحی الهی به زانو در میآورد تا سراسر زندگی ما را بهشتی کند.

7 ـ همانطور که نمیتوان یک روز از تماشای زیباییهای طبیعت چشم پوشید وگرنه زندگی برای انسان تنگ و تاریک میشود، نمیتوان یک روز از سخنان خداوند که در قالب وَحی به ما رسیده‌ است چشم پوشی کرد و گرنه زندگی سخت تیره و تار میشود و حرص و خودبینی زندگی را برای انسانها به جهنم تبدیل میکند. حرام باد زندگی برای آنهایی که به افق گسترده‌ی آن منهای تذکرات الهی مینگرند.

 8 ـ شادی حقیقی با به ‌سر ‌بردن با خدا است که در مسئولیت دینداری ظهور میکند؛ مسئولیت دیندار ماندن و تاریخ خود را منوّر به انوار الهی‌کردن، همان شادی پیامبرانه است.

 9 ـ نبوت یعنی انسانها بر اساس نظر خدا یکدیگر را بشناسند و به بندگی خود معنا ببخشند. زیرا به گفته‌ی مولوی:

ما بفلک بوده‌ایم یار ملک بوده‌ایم،

باز همانجا رویم جمله که آن شهر ماست،

خود ز فلک برتریم وز ملک افزون تریم،

زین دو چرا نگذریم؟! منزل ما کبریاست،

گوهر پاک از کجا! عالم خاک از کجا!

بر چه فرود آمدیت؟ بار کنید این چه جاست؟

بخت جوان یار ما، دادن جان کار ما،

قافله سالار ما فخر جهان مصطفاست.

 10ـ از ازدحام نظرات مختلف نمیتوان گریزی داشت. آن نظرات در زیر سایه‌ی چه ایده‌ای قرار گیرند که به اغتشاش آراء‌ تبدیل نشوند و آن ایده برای همه‌ی انسانها محترم باشد از آن جهت که از طرف خالق انسانها آمده‌ است. آیا جز از طریق پیامبر خدا (صلوات الله علیه) چنین مشکلی حل میگردد به همان معنایی که قرآن میفرماید: «کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فیمَا اخْتَلَفُوا فیهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فیه»‏( 213/ بقره) جامعه‌ی انسانی در ابتدای امر و در بستر طبیعی خود جامعه‌ی یگانه‌ای بودند ولی با تنوع جوامع، اختلافها ظهور کرد، پس خداوند انبیاء را به عنوان مبشرین و منذرین همراه با کتاب فرستاد تا بین آنها حکم کنند و آنها را از اختلاف برهانند.

11ـ به گفته‌ی علامه‏ ى طباطبایى «رحمةالله‏ علیه» زندگى صحیح نیاز به پیامبر دارد زیرا اولاً: انسان کمال طلب است و چون کمال انسانى با اجتماع، برآورده میشود و نه در فردیت، انسان به اجتماع روى میآورد. ثانیاً: در اجتماع به جهت غریزه‏ى سودجویى و استخدام‏ همنوعان، تزاحم منافع پیش میآید و هرکس میخواهد همنوع خود را در خدمت خود درآورد. در فضایى که هرکس میخواهد همنوع خود را در خدمت قرار دهد، قوانینى جهت کنترل خودخواهیها و سودجوییها نیاز است که آن قوانین باید بر طبق احتیاجات واقعى بشر تدوین شده باشد. جنبه‏ ى روحانى و تکاملى بشر را مدّ نظر قرار دهد و جهت نفى استعمار و استثمار، داراى جامعیت باشد و طورى براى بشر برنامه ‏ریزى کند که به بهانه‏ى جوابگویى به ابعاد مادى او ابعاد معنوى او به حاشیه نرود. ایجاد چنین قوانینى با خصوصیات فوق در عهده‏ ى خالق بشر است که همه‏ ى ابعاد بشر را میشناسد، در نتیجه خداوند براى رفع چنین نیازى پیامبر میفرستد.

 12ـ آینده‌ی تفاوتهای انسانی به کجا میرود در حالی‌ که هرگز نمیتوان از انسانها خواست همه یک طور فکر کنند؟ اگر تفاهم منطقی در بین آحاد بشر پیش نیاید به تعارض و تخاصم میانجامد و غفلت از تفاهم ما را امروز به چنین جهانی مبتلا کرده که سخت گرفتار تعارض نظرات است در حالی که هویت انسانی با نظر به ایده‌ای که وَحی الهی در مقابل او قرار میدهد، ایجاد ارتباط را فراهم میکند و قرآن در عین به رسمیت ‌شناختن تفاوتهای انسانی میفرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلیمٌ خَبیرٌ» (13/حجرات) این یعنی نظر به هویت فراقومی در عین به رسمیت شناختن فرهنگها، تا دین خشونت مضاعفی را دامن نزند و ما از مقصد و مقصود دین باز بمانیم.

 13ـ نباید درک خود را مطلق کنیم زیرا دین،‌ وسیعتر از هر کدام از ما انسانها است و همان دین متذکر محدودیتهای ما است تا فرهنگ تکفیر حاکم نگردد و آزاداندیشی به صحنه آید.

 14ـ فضای دنیای امروز با تکثر افکار و افراد و رنج تنهایی که بشر امروز را تهدید میکند، بیشتر به پیامبر و رهنمودهای وَحی نیاز دارد.

15ـ ما جهان بزرگتری داریم، بزرگتر از آنچه انسانها در مقابل ما میگذارند و هرکس میتواند با نظر به آموزه‌های دین در جهان بزرگی که پیامبران در مقابلش قرار میدهند زندگی کنند تا در عین احترام به نگاه بقیه به دین نسبت به عالم دینی خود بی‌تفاوت نباشد.

 16ـ پیامبران عامل بهترین آشنایی پایدار با خدا و آشنایی فزاینده باحضرت معبود هستند. زیرا خدای پیامبران، خدایی است که همه‌ی عالم را پر کرده است تا در همه‌چیز خود را بنمایاند به همان معنایی که خودش فرمود: «کُنْتُ‏ کَنْزاً مَخْفیّاً؛ فَاحبّبْتُ انْ اعْرَفَ، فَخَلَقْتُ الْخَلْقَ لِکَىْ اعْرَف».

 17ـ در نهایت باید دانست مسیر محبت به خدا از طریق محبت به حضرت محمد(ص) محقق خواهد شد و لذا محمد محبوب دلهای محبّ خدا است به همان معنایی که حضرت حق فرمود: « قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونی‏ یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ (آل عمران/31)

نتیجه آنکه:

حلقه‌ی کوران به چه کار اندرید،

دیدبان را در میانه آورید،

دامن او گیر کو دادت عصا،

در نگر کادم چه ها دید از عصا.

خداوندا! به حقیقت محبوبترین مخلوقات یعنی حضرت محمد(صلوات الله علیه) بهترین محبت به خودت و به پیامبرت را در جان ما شعله‌ور بگردان.

اصغر طاهر زاده

والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته

علاقه عاشقانه...
ما را در سایت علاقه عاشقانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5rahiyanezohoorc بازدید : 202 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 21:09